آیه 85 سوره حجر
<<84 | آیه 85 سوره حجر | 86>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و ما آسمانها و زمین و هر چه را که در بین آنهاست جز به حق (و برای مقصودی صحیح و حکمتی بزرگ) خلق نکردهایم، و البته ساعت قیامت (که غرض و مقصود اصلی خلقت شماست) خواهد آمد، اکنون تو (ای رسول ما، از این منکران) نیکو در گذر (یعنی با خلق خوش آنها را به حق دعوت کن و اگر نپذیرند دلتنگ مباش).
و آسمان ها و زمین و آنچه را میان آن دوتاست، جز به حق نیافریدیم، و بی تردید قیامت آمدنی است؛ پس [در برابر ناهنجاری های مردم] گذشتی کریمانه داشته باش.
و ما آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است جز به حق نيافريدهايم، و يقيناً قيامت فرا خواهد رسيد. پس به خوبى صرف نظر كن،
آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آنهاست جز به حق نيافريدهايم. و بىترديد قيامت فرا مىرسد. پس گذشت كن، گذشتى نيكو.
ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است، جز بحق نیافریدیم؛ و ساعت موعود [= قیامت] قطعاً فرا خواهد رسید (و جزای هر کس به او میرسد)! پس، از آنها به طرز شایستهای صرفنظر کن (و آنها را بر نادانیهایشان ملامت ننما)!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
صفح: اغماض و ترك ملامت ، آن از عفو بليغ تر است ؛ زيرا كه عفو، شايد توأم با ملامت باشد.
جميل: نيكو. «روى عن على عليه السلام ان الصفح الجميل هو العفو من غير عتاب»؛ على هذا صفح غير از عفو است و ميان آن دو ، عموم من وجه است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ «85»
وما آسمانها وزمين وآنچه را ميان آنهاست جز به حقّ نيافريديم وقطعاً ساعت قيامت آمدنى است، پس به نيكويى (از لغزشها) صرف نظر كن.
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ «86»
همانا پروردگار تو، اوست آفريننده دانا.
نکته ها
«صفح» از «صفحه» به معنى صورت مىباشد. «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ» يعنى روى بگردان ولى نه از روى قهر، بلكه از روى عفو و اغماض. همچنانكه امام رضا عليه السلام صفح جميل را به عفو بدون مؤاخذه تفسير نمودهاند. «1»
پیام ها
1- آفرينش، هدفدار است و هدفش حقّ است. ما خَلَقْنَا ... إِلَّا بِالْحَقِ
2- خلقت، هدفدار و مسيرش معاد است. «إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ»
3- اگر توان تنبيه كفّار را نداريد، نگران نباشيد، قيامتى در كار است. «إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ»
4- زير بناى مسائل اخلاقى وگذشت وعفو، بايد ايمان به مبدأ ومعاد و هدفگيرىهاى صحيح باشد. خَلَقْنَا ... بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ
5- اكنون كه قيامت حقّ است و به حساب همه رسيدگى مىشود، پس نگران حيلهها و عنادهاى كفّار مباش و آنان را عفو كن. «إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ»
6- كسى كه فرمان گذشت مىدهد، خدايى است كه مربّى وخلّاق وعليم است «إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ»
(او مىداند كه عفو وگذشت در روح فرد وجامعه و جذب و رشد مردم چه اثرى دارد، پس عمل به فرمان صَفح براى شما سنگين نباشد.)
«1». تفسير نمونه.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 478
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ (85)
چون ذكر فرمود اهلاك كفار را، براى دفع توهم آنكه چگونه اهلاك و تعذيب سزاوار كريم و رحيم باشد، به بيان متقنى فرمايد:
«1» مجمع البيان، جلد 2، صفحه 443 (با تلخيص)
جلد 7 - صفحه 140
وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ: و نيافريديم آسمانها و زمينها را. وَ ما بَيْنَهُما: و آنچه در آنها است از مخلوقات. إِلَّا بِالْحَقِ: مگر به راستى و درستى.
يعنى آسمانهاى با رفعت و زمينهاى با بساطت و مخلوقات با عظمت را لغو و عبث و باطل نيافريديم، بلكه تمام بر وجه حكمت و مصلحت ايجاد شده كه نتيجه همه، ستايش و پرستش ذات بىزوال خالق يكتا است، و كريمه (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ) «1» مؤيد اين مطلب باشد كه غرض از آفرينش جن و انس، معرفت و طاعت حضرت ذو الجلال است، و چون اين جماعت مذكوره، كفران نموده، ناسپاسى و حق ناشناسى را به غايت رسانيدند، لا جرم مستحق عذاب گرديدند، در دنيا و آخرت هم هر كس جزا و پاداش عمل خود را خواهد يافت. وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ: و بدرستى كه قيامت هرآينه آمدنى است، گرچه به نظرها دور است، لكن هرچه آيندنى است نزديك باشد، و معذلك هر كه بميرد، قيامتش قائم گردد.
فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ: پس اعراض كن اى پيغمبر از اين مشركين اعراضى نيكو به بخشش و بردبارى. كاشفى گويد: عفو كن حق خود را و در صدد مكافات مباش. نزد بعضى اين آيه منسوخ است به آيه قتال. و نزد جمعى ديگر منسوخ نيست، بلكه منافات با آيه قتال هم ندارد، زيرا آيه قتال در مورد جهاد، لكن اين آيه شريفه يك نوع دستور اخلاقى است براى تكميل نفوس بشرى و يكى از صفات پسنديده و كمالات معنويه مىباشد، و احاديث بسيار در فضيلت عفو و بردبارى و گذشت از ناملايمات وارد شده؛ بعلاوه ظهور اين خصلت حميده از ائمه معصومين و بزرگان دين، سرمشق متبنى خواهد بود.
در كافى شريف «2»- جابر از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده: قال عليه السّلام ثلث لا يزيد اللّه بهنّ المرء المسلم الّا عزّا الصّفح عمّن ظلمه و اعطاء
«1» الذاريات 56.
«2» اصول كافى، جلد 2، كتاب الايمان و الكفر، صفحه 108، حديث 10.
جلد 7 - صفحه 141
من حرمه و الصّلة لمن قطعه.
فرمود: سه صفت است كه زياد نفرمايد خداى تعالى مرد مسلمان را به سبب آن صفات مگر عزت: گذشت از كسى كه ظلم كند او را، و عطاى كسى كه محروم نموده او را، و پيوستگى نسبت به كسى كه جدا كرده است او را.
تنبيه: در احوالات مالك اشتر نقل شده: روزى در بازار مىگذشت، ناگاه غفلتا قدمش بر دامن بزرگمنشى وارد آمد، فورا برآشفته، متغيرانه به مالك جسارت نمود. مالك سكوت كرده، روان شد. مردم آن شخص را سرزنش نمودند كه آيا دانستى هتاكى نسبت به چه بزرگوارى كردى، اين مالك اشتر از اصحاب حضرت امير المؤمنين عليه السّلام و يكى از بزرگان دين است. مرد پشيمان شده به عقب مالك روان، و پرسش او را نمود، گفتند: به مسجد رفت. مرد وارد، دست مالك را بوسيده پوزش خواست. مالك گفت: مشوش مباش، من در مسجد نيامدم مگر آن كه براى تو استغفار كنم، و همان موقع من تو را عفو كردم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ (85) إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ (86) وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ (87)
ترجمه
ترجمه- و نيافريديم آسمانها و زمين و آنچه را ميان آندو است مگر بحقّ و همانا قيامت هر آينه آينده است پس در گذر در گذشتى خوب
همانا پروردگار تو او است آفريدگار دانا
و بتحقيق داديم تو را هفت آيه از آيات دوبار قرائت شده و قرآن بزرگ.
تفسير
- خداوند آسمانها و زمين را بحقّ و مقتضاى حكمت آفريد نه بباطل و عبث پس بايد از فساد و فتنه و شر محفوظ و مأمون باشد و لذا خداوند اهل باطل و فساد را در زمين باقى نميگذارد و هلاك ميفرمايد مانند اقوام مذكوره در آيات سابقه و آن وقت معيّن كه قيامت كبرى است بطور يقين خواهد آمد و در آنروز خداوند انتقام كامل از كفار و تكذيب كنندگان پيغمبران خواهد كشيد پس نبايد خاطر مبارك پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از سلوك كفّار آزرده و ملول باشد و از خطاء آنها بايد صرف نظر فرمايد و بحسن خلق خود با آنها رفتار فرمايد تا موقع انتقام از آنها در دنيا يا آخرت برسد و در عيون از حضرت رضا عليه السّلام نقل نموده كه صفح جميل عفو است بدون عتاب و بعضى اين آيه را منسوخ دانستهاند بآيه قتال و ظاهرا مراد همان است كه ذكر شد و منافات با قتال آنها در موقع مقتضى ندارد و پروردگار عالم كه آفريننده بندگان و عالم باحوال آنها است از هر كس صلاح آنها را بهتر ميداند و ميداند كه چه وقت و چه نوع بايد از كفار انتقام بكشد و آنها را عذاب فرمايد و بپاداش كردارشان برساند پس بايد بر او تو كل كرد و منتظر حكم و فرمان او بود و تعجيل در عقوبت ننمود و خدا منّت نهاده است بر پيغمبر خود كه باو عطا فرموده و داده است هفت آيه كه سوره فاتحة الكتاب است و در نماز دو مرتبه قرائت ميشود چنانچه در اوائل كتاب بيان شد كه بسم اللّه الرّحمن الرحيم جزء سوره فاتحه است و با آن هفت آيه ميشود و مشتمل بر تمام معانى قرآن است لذا اينجا در مقابل قرآن بزرگ قرار داده شده چون بحقيقت قرآن كوچك است و نيز باو عطاء فرموده قرآن بزرگ را كه بهتر است از دنيا و ما فيها و در روايات متعدده سبع المثانى بسوره فاتحة الكتاب و سوره حمد از امير المؤمنين و امام باقر و صادق
جلد 3 صفحه 264
و سجّاد عليهم السّلام در اين آيه تفسير شده و در بعضى تصريح بوجه تسميه بمثانى فرمودهاند كه آنستكه دو مرتبه خوانده ميشود و بعضى گفتهاند چون دو مرتبه نازل شده يكمرتبه در مكّه و ديگر در مدينه و وجوه ديگرى هم ذكر نمودهاند كه حسنى ندارد و قابل اعتماد نيست و بعضى سبع المثانى را بهفت سوره طولانى از اوّل قرآن بعد از فاتحة الكتاب تأويل و تفسير نمودهاند و انفال و برائة را يك سوره حساب كردهاند باعتبار آنكه بين آن دو بسم اللّه نيست و وجه تسميه آنرا بمثانى تكرار قصص و حكايات آنها دانستهاند و در توحيد و عيّاشى ره و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مائيم مثانى كه خداوند به پيغمبر ما عطاء فرموده و صدوق ره فرموده مراد آنستكه مائيم كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ما را قرين قرآن قرار داد و وصيّت فرمود بر تمسّك بقرآن و بما و خبر داد بامّت خود كه از يكديگر جدا نشويم تا وارد شويم بر او در كنار حوض و ظاهرا ميخواهد بفرمايد چون در حديث مشهور بين فريقين پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود من در ميان شما دو چيز سنگين بوديعت ميگذارم كتاب خدا و عترت خودم عترت بر كتاب عطف شده است پس آنذوات مقدّسه دومى قرآن شدهاند و باين اعتبار مثانى برايشان اطلاق ميشود و فيض ره فرموده اطلاق سبع بر ايشان باعتبار اسماء مقدسه آنها است كه هفت است يعنى محمد و على و فاطمه و حسن و حسين و جعفر و موسى و اطلاق مثانى يا باعتبار ثناء بر آنها است اگر مثانى مأخوذ از ثناء باشد يا باعتبار دو تا شدنشان است با قرآن اگر مأخوذ از تثنيه باشد يا كنايه بودن از عدد ايشان كه چهارده معصومند با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چون دو هفت است و محسوب شدن آنحضرت از ايشان باعتبار آنستكه تمامى نور واحدند و تغاير اعتبارى است سلام اللّه عليهم اجمعين ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما خَلَقنَا السَّماواتِ وَ الأَرضَ وَ ما بَينَهُما إِلاّ بِالحَقِّ وَ إِنَّ السّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصفَحِ الصَّفحَ الجَمِيلَ (85)
و خلق نكرديم ما آسمانها و زمين و آنچه بين آسمان و زمين است مگر بحق و بجا و بموقع سابقا مكرر در موضوع خلقت صحبت كردهايم، اوّلا خداوند تبارك و تعالي حكيم علي الإطلاق است عالم بجميع حكم و مصالح و عادل است تمام افعالش مطابق حكمت و مصلحت است فعل قبيح و لغو محال است از او صادر شود چه قبيح و لغو صرف و چه قبيح و لغو مطلق بلكه کل افعالش حسن است چه حسن صرف و چه حسن مطلق.
توضيح كلام هر فعلي در عالم تصوّر خالي از شش قسم نيست و قسم هفتم ندارد، يا حسن صرف است که مصلحت دارد و مفسده ندارد، يا قبيح صرف است که مفسده دارد و مصلحت ندارد، يا لغو صرف است نه مصلحت دارد نه مفسده اينکه سه قسم و سه قسم ديگر آنكه هم مصلحت دارد و هم مفسده اگر مصلحتش غالب باشد حسن مطلق است چون تركش قبيح است، و اگر مفسده او غالب باشد قبيح مطلق است و اگر مساوي باشد لغو مطلق است، و چهار قسم اخير محال است از خداوند صادر شود بمقتضاي عدل.
و در حكمت خلقت آسمانها و زمين آيات بسياري داريم که براي بشر خلق شده و بشر براي تكميل و نيل بسعادت، لذا ميفرمايد: ما خَلَقنَا ما نافيه و تعبير بمتكلم مع الغير بواسطه اينست که اگر اختصاص بخدا دارد بدون واسطه و اسباب بمتكلم وحده تعبير ميفرمايد. مثل:
وَ أَنَا رَبُّكُم وَ أَنِ اعبُدُونِي و اگر اسباب و وسائط دارد مع الغير تعبير ميفرمايد مثل مقام (السموات) سماوات هفتگانه طبقات اينکه فضاي وسيع است که در جوّ آنها منظومههاي شمسي و كرات علويه است که بعد آنها بكره شمس و كره
جلد 12 - صفحه 68
زمين معين شده و تمام اينکه ستارهها در طبقه اولي است بدليل زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِزِينَةٍ الكَواكِبِ و الصافات آيه 6 (و الارض) كره زمين از تخوم أرض تا سطح أرض که دور خود و دور كره شمس حركت دارد وضعي و انتقالي وَ ما بَينَهُما که كره ماه که سه ربع كره زمين را احاطه كرده و كره هوا و كره نار که عناصر اربعه مينامند و امهات اربعه ميخوانند، چنانچه طبقات آسمان را آباء سبعه ميگويند و فوق تمام اينها كرسي است که ميفرمايد: وَسِعَ كُرسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الأَرضَ آية الكرسي و فوق آن عرش است که منتهاي آن را که سطح محدّب او است جز ذات اقدس ربوبي كسي نميداند إلّا بالحق بجا و بموقع و موافق حكمت و مصلحت خلق شده چه حكم و مصالح آنها را بشر بفهمد كلّا ام بعضا و چه نداند.
وَ إِنَّ السّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصفَحِ الصَّفحَ الجَمِيلَ و محققا ساعت که قيامت باشد آينده است پس در گذر در گذشتني نيكويي وَ إِنَّ السّاعَةَ لَآتِيَةٌ قيامت البته خواهد آمد با تأكيد بانّ و لام تأكيد و جمله اسميّه و تمام اينکه اوضاع درهم كوبيده ميشود، چنانچه در آيات بسيار دارد.
إِذَا الشَّمسُ كُوِّرَت وَ إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَت وَ إِذَا الجِبالُ سُيِّرَت إلي قوله تعالي:
وَ إِذَا البِحارُ سُجِّرَت سورة تكوير.
إِذَا السَّماءُ انفَطَرَت وَ إِذَا الكَواكِبُ انتَثَرَت وَ إِذَا البِحارُ فُجِّرَت سوره انفطار يَومَ تُبَدَّلُ الأَرضُ غَيرَ الأَرضِ وَ السَّماواتُ الاية ابراهيم آيه 49 و غير اينها از آيات فَاصفَحِ الصَّفحَ الجَمِيلَ صفح إعراض است که آنچه كفّار و مشركين اذيّت و جسارت ميكنند عقوبت خود را در قيامت ميچشند شما صبر و تحمل كنيد و اعراض نمائيد و صفح جميل غمض عين است و در مقام تلافي و انتقام نبودن است، چنانچه در فتح مكه از تمام مشركين از ابو سفيان و اتباعش و ساير سران مشركين گذشت كرد با آن همه اذيتهايي که بحضرتش و اصحابش كرده بودند و آنها را آزاد كرد فرمود:
اقول: لكم ما قال: اخي يوسف في اخوته لا تَثرِيبَ عَلَيكُمُ اليَومَ
جلد 12 - صفحه 69
يوسف آيه 92.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 85)- از آنجا که گرفتاری همیشگی انسان به خاطر نداشتن یک ایدئولوژی و عقیده صحیح و خلاصه پای بند نبودن به مبدأ و معاد است، پس از شرح حالات اقوامی همچون قوم لوط و قوم شعیب و صالح که گرفتار آن همه بلا شدند، به مسأله «توحید» و «معاد» باز میگردد و در یک آیه به هر دو اشاره کرده، میفرماید: «ما آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است جز به حق نیافریدیم» (وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ).
این در مورد توحید، سپس در رابطه با معاد میگوید: «ساعت موعود [قیامت] قطعا فرا خواهد رسید» و جزای هر کس به او میرسد! (وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ).
و به دنبال آن به پیامبرش دستور میدهد که در برابر لجاجت، نادانیها، تعصبها، کارشکنیها و مخالفتهای سرسختانه آنان، ملایمت و محبت نشان ده، و «از گناهان آنها صرف نظر کن، و آنها را ببخش، بخششی زیبا» که حتی توأم با ملامت نباشد (فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ).
زیرا تو با داشتن دلیل روشن در راه دعوت و رسالتی که به آن مأموری، نیازی به خشونت نداری به علاوه خشونت در برابر جاهلان، غالبا موجب افزایش خشونت و تعصب آنهاست.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم